امروز آبگوشت پختم، این روزا زیاد آشپزی میکنم. مثل خانومای کدبانو هر روز اول میگردم تو یخچال و فریزر ببینم چی پیدا میشه و بعدش تصمیم میگیرم چی بپزم، اگه یخچال خالی باشه هم که مجبورم برم خرید. قبلشم میچرخم تو اینترنت، دستورای مختلف اون غذا رو پیدا میکنم و با هم مقایسه میکنم و یه دستور که به نظرم بهتر میاد رو انتخاب میکنم. یه قابلمه کوچیک دست دوم هم خریدم که جنسش از سرامیکه. اصلا به خاطره این قابلمه است که آشپز شدم. خاصیت این قابلمه اینه که ۹۹ % غذاهائی که توش میپزم خوب از آب درمیاد و این خیلی خوبه. هرکی ندونه شما بهتر میدونین که پختن غذا ی ایرانی کاریست سخت و زمان بر و خوب شدنش بگیر نگیر داره. یعنی تو هیچوقت نمیدونی که اگه دفعه پیش قیمه ت خوب و خوشمزه شد ایندفعه هم همونطوره. ممکن خیلی هم چیز افتضاحی بشه با اینکه همون کارا رو مو به مو انجام دادی. بگذریم خلاصه من هر غذا یی که فک کنین تو این قابلمه کوچولو میپزم و نکته ش اینجاست که میذارمش توی فر. فک کنم اینکه حرارت از همه طرف بطور یکنواخت بهش میخوره باعث میشه که غذا خوب جا بیفته و اون وقته که که اون روغن معروفِ مربوط به جا افتادگی پدیدار میشه. آبگوشت من که معرکه شده. حیف که گوشت کوب ندارم
آفرین .به به....چه بزرگ شدی عزیزم!!
:) متاسفانه
چه اعتراف صادقانه ای منم همینو میگم که قابلمه خیلی نقش داره ...خوب حالا که لبخند زدی یه چیز دیگه ام میگم عشق دو طرفه است وقتی 2تا همدیگرو دوست دارن هوای هم رو دارن تو اونو دوست داری اونم تورو فقط جای دایی خالی که تو خوردنش شریک بشم هنوز آبگوشت فری نخوردم اونم از نوع سوئدیش ...قربان دایی
دایی واقعا لبخند زدم. جای شما خالی. انشالا آبگوشت بعدی رو دور هم تو مشهد بخوریم
قربون خالم بشم
تو نشو، من می شم :)
ba livan bekoob dokhtar khale....
سلام دایی دیگه آبگوشت نپختی