باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده ست
باز کن پنجره ها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگ ها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد
هیچ یادت هست
توی تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد
با سرو سینه گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد
هیچ یادت هست
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
باز کن پنجره ها را
و بهاران را
باور کن
سلام وب بسیار زیبایی دارید بنده در زمینه ی بحث و گفتگو در مباحث علمی بخصوص ریاضی وبی رو راه اندازی کردم که خوشحال میشم ازش دیدن کنید و اگر مایل به تبادل لینک بودید در قسمت نظرات بنده اعلام کنید راستی کلیک روی تبلیغات وب بنده یادتون نره
بیسابقه خواهد بود امسال
تبدیل دعاهای لحظهی تحویل سال،
به نفرین
امسال عید باید با من خیلی بازی کنی خاله. یادت باشه
چشم
اینقدر دعاها زیاد بودن که نمی دونم تونستم به خدا همشون رو بگم یا نه !
آخر اینقدر درهم و برهم شد که تصمیم گرفتم سکوت کنم تا خدا هم بدونه سکوتم سرشار از ناگفتنی هاست!